اسداله حیرانی / ریشه یابی یک معضل
اندیشه وهنر معلم
راه معلم: مابایدبرای رسیدن به دموکراسی ازکودکان آغازکنیم،تنهاراه رسیدن به دموکراسی آموزش وپرورش است.

 

 اسداله  حیرانی 

ریشه یابی یک معضل 

با گذر و چشم پوشی از پیشینه دورتر تشکل های صنفی معلمان کشور، می توان گفت؛ این نهادهای مدنی در اوایل دهه هشتاد خورشیدی، یکی پس از دیگری قدم به عرصه هستی نهادند، تا بخشی از پروسه تصمیم سازی های فرهنگی باشند، و مسئولان را یاری کنند، که رهپویه های آموزشی و فرهنگی را در مسیری درست و بسامان به انجام برسانند .

عرصه ای که درآن نه اربابان قدرت کم ترین میل و رغبتی برای سپردن قطرات ناچیزی از شهد گوارای قدرت به نهادهای غیردولتی داشتند ،و نه کنشگران صنفی از کمترین پشتوانه تجربی گذشتگان خود در این زمینه برخوردار بودند.

اصرار هرم و بدنه قدرت در حفظ ذره ذره قلمرو فرمانروایی خود و ابرام نهادهای مدنی برای ایفای نقش در زمینه رسالت اجتماعی خویش ، تقابلی را رقم زد، که در گرماگرم آن، بسترسازی و ساختارگرایی نهادهای صنفی، زیر سم ستوران این مقابله لگدکوب شد ،و استخوان هایش هم خرد گشت.

تشکل های نوپا و بی تجربه معلمان که با چالشی از جنس جنگ قدرت و سهم خواهی جناح های سیاسی روبه رو شده بودند، به جای ساختارسازی، با فشار خواسته های هیجانی و البته بحق بدنه به ناچار در مسیر تحمیلی سرمایه سوزی قرار گرفتند.

این نهادهای نوساخته برای آنکه در صفحه شطرنج قدرت، شهمات فرزین سیاست نشوند، و سر از ناکجاآباد نیستی درنیاورند، طریق سربازی درپیش گرفتند ،و با هجمه ها و حمله های فیل بانان مدافع قدرت، با صدمات بسیار مواجه شدند. صدماتی که هنوز هم زخم های ناسورآن بر تن تبدار عرصه کنشگری فرهنگیان ، نشان های بسیار دارد.

الغرض، دراین بستر چالشی و تقابل نابرابر، امکان بناشدن این نهادها بر پی بستی استوار و ساختاری مبتنی بر دوراندیشی ممکن نشد. هرگز این امکان فراهم نشد ،که کانون های صنفی بتوانند در فضایی آرام و فرهنگی و در بستر روابط قانونمدار، ابتدا معلمان را با ضرورت و کارکرد واقعی تشکل ها آشنا کنند؛ سپس با جذب آنها برپایه و مدار انتخاب های عقلانی و نه هیجانی، امکان نقش آفرینی آنها در سرنوشت خود و جامعه را فراهم نمایند.

یکی از مغفول مانده های این سوگ سرد و سیاه فرهنگی که آهنگسازی مارش عزایش را بی خردی و سهم طلبی پاشنه کشیدگان قدرت برعهده داشتند، سرنوشت تلخ و تبعیض آلودی بود، که دست نگارگر سیاست زدگان ضد فرهنگ و مدنیت برای بازنشستگان ترسیم و طراحی نموده بود.

سرنایی که نخبگان ملت با آوای ساختگی عدالت درآن می دمیدند، صدای انکرالاصواتش، اکنون گوش جان این سوختگان تاریخ سنگلاخی را تا مرز انزجار آزار می دهد.

آشی را که خوالگیران خالی بند و خالگان خوام خوار قدرت برای جامعه فرهنگی تدارک دیده بودند، اکنون یا یک وجب روغن متعفن و بدبو بر سر سفره زندگی بازنشستگان نهاده شده تا با تناول آن ، مرگ را لحظه به لحظه زندکی کنند.

اینگونه بود که کانون ها فرصت نیافتند به عمق موضوع بازنشستگان ورود کنند و برای آینده آنها ، قدمی را رقم بزنند.

دوسه سالی است جمعی از بازنشستگان در دسته ها و گروه های مختلف ، دامن اراده بر کمر همت بربسته اند و تلاشی مقدس و خستگی ناپذیر را برای رفع مشکلات خود و یارانشان آغازیده اند. تلاشی که زبان از بیان عظمت و بزرگی آن ، قاصر و ناتوان است. جلسات و رایزنی های بسیاری که این عزیزان با لایه های مختلف قدرت برای رفع مشکلات موجود داشته اند، بسیار بوده و بیانگر وقت فراوانی است که دراین راه صرف نموده اند.

این گروه ها درواقع جورکش ناتوانی و مسئولیت ناپذیری کانون های بازنشستگان به شمار می آیند. کانون هایی که جز تعداد بسیار اندکی از آنها ، عموما رسالت خود را درانجام  فعالیت هایی حقیر و کم ارزش محدود منحصر کرده اند که گره از هیچ مشکلی باز نمی کنند.

اساسی ترین مشکلی که گروه های فعال بازنشستگی با آن مواجه هستند، این ویژگی ساختاری و ناخواسته است که هیچکدام از آنها براساس یک روند و پروسه انتخاباتی و تشکیلاتی مشخص و متعارف برای پیگیری امور بازنشستگان برگزیده نشده اند و درواقع، احساس مسئولیت و ویژگی های والای انسانی، آنها را در جایگاه نمایندگی همکاران خود قرار داده است.

این خصیصه سبب شده است که هم تلاش های خالصانه این عزیزان به قدر کفایت نتواند از حمایت بدنه گسترده بازنشستگان برخوردار باشد و هم نحوه تصمیم سازی آنها را با مشکلات ، اختلافات و گاه تقابل روبه کرده است. زیرا اگر نمایندگان طیفی از جامعه ، برآیند انتخاب همان طیف باشد، تبعیت و همراهی بدنه از آنها با اعتماد و کیفیت بیشتر و بهتری انجام می گیرد.

امیداست گروه های مختلف و پیشرو کنونی تا فراهم شدن امکان همگرایی و فعالیت روشمند آنها از طریق روندهای متعارف ، با پرهیز از اختلافات مخرب و تشکیل اتاق فکری واحد و دارای آیین نامه اجرایی مدون و چابک ، این خلأ بزرگ و اثرگذار را پر نمایند.

#اسداله  حیرانی


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:

دو شنبه 9 اسفند 1395برچسب:, :: 19:34 :: نويسنده : *** راه معلم ***

مابرای رسیدن به دموکراسی،بایدازکودکان آغازکنیم ////////////// ///////////////
درباره ی سایت

به سایت اندیشه وهنر معلم خوش آمدید.>>>>>>>>>>>> راه معلم : ماناچاریم دموکراسی راازکودکان آغازکنیم. / تنهاراه رسیدن به دموکراسی آموزش وپرورش است./ آموزش دموکراسی ازگفت وگو آغازمی شود./کودکان رابایدبه شنیدن حرف همدیگرعادت دهیم/ وجدان بیدار/ پذیرش منطق /تعادل عقل و احساس / پرهیزازمفت خوری / رعایت قانون جمع / برتری منافع جمعی بر منافع فردی / این تفکر که "هیچکس بدون اشتباه نیست."رابایدبه کودکان بیاموزیم. /// اصل ۳۰ قانون اساسی جمهوری اسلامی : دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سر حد خودکفایی کشور به طور رایگان گسترش دهد. //// اصل ۲۶ قانون اساسی جمهوری اسلامی : احزاب، جمعیت‏ها، انجمن‏های سیاسی و صنفی و انجمنهای اسلامی یا اقلیتهای دینی شناخته‌شده آزادند، مشروط به این که اصول استقلال، آزادی، وحدت ملی، موازین اسلامی و اساس جمهوری اسلامی را نقض نکنند. هیچ‌کس را نمی‌توان از شرکت در آنها منع کرد یا به شرکت در یکی از آنها مجبورکرد.
تنهاراه رسیدن به دموکراسی آموزش وپرورش است ..........
">
تازه ها
نويسندگان


خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 23
بازدید دیروز : 8
بازدید هفته : 68
بازدید ماه : 51
بازدید کل : 5563
تعداد مطالب : 169
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1